کرونا تأثیری بر روند سکولاریسم ندارد / نیازمند وفاق ملی در جامعه‌ هستیم 
کد خبر: 3890881
تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۷
بیژن عبدالکریمی در گفت‌وگو با ایکنا:

کرونا تأثیری بر روند سکولاریسم ندارد / نیازمند وفاق ملی در جامعه‌ هستیم 

عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه آزاد تهران گفت: ظهور بیماری کرونا نمی‌تواند به تنهایی سبب تقدس‌زدایی از مناسک دینی و سرعت گرفتن روند سکولاریسم شود، چراکه پیش از این در جهان مدرن و پسامدرن شاهد بسط روزافزون سکولاریسم بودیم.

کرونا تاثیری بر روند سکولاریسم ندارد

ویروس کرونا در زمانه‌‌ای شیوع پیدا کرد که به عصر مدرنیته شهرت دارد و این دوره به لحاظ رشد علمی، توسعه فناوری‌، تکنولوژی‌های نوین و رشد سریع تحولات سیاسی، اجتماعی اقتصادی، دینی و فرهنگی با دوران سنت، قابل قیاس نیست. اکنون که کرونا در سطح جهان شیوع پیدا کرده و باعث اخلال در زندگی بشریت شده است، این پرسش مطرح می‌شود که کرونا چه تأثیری بر مناسبات دینی و معرفت‌شناختی جوامع اسلامی می‌گذارد؟ تداوم شیوع کرونا چه تأثیری بر نظم نوین جهانی و مناسبات نظام‌های ایدئولوژیک در عصر جهانی‌شدن خواهد داشت؟ و اینکه انسان مدرن در چنین شرایطی، چه وظایف و مسئولیت‌هایی دارد؟ خبرنگار ایکنا اصفهان، در همین رابطه گفت‌وگویی با بیژن عبدالکریمی، پژوهشگر فلسفه و عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه آزاد تهران و نویسنده کتاب «پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر»، داشته است که متن آن را در  ادامه می‌خوانید:


بیشتر بخوانید:


ایکنا ـ کرونا چه تأثیری بر مناسبات دینی و معرفت‌شناختی جوامع اسلامی ایجاد می‌کند؟ اکنون برخی معتقدند کرونا سبب تقدس‌زدایی از مناسک دینی و ایجاد نوعی سکولاریسم خواهد شد. تا چه اندازه با این نوع تحلیل‌ها موافق هستید؟ 

این پرسش مبتنی بر یک پیش‌فرض است و آن اینکه گویی جوامع اسلامی تافته جدا بافته‌ای از جوامع کنونی هستند. در واقع با ظهور مدرنیته، روند تکوین تاریخ جهانی حدت و شدت بسیار زیادی گرفته، به خصوص در چند دهه اخیر و به دنبال تحولاتی که در عرصه آی‌تی، رسانه‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، ظهور شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناصری که مؤلفه‌های فرهنگی دوران مدرنیته متأخر را از دوران مدرنیته متقدم جدا می‌کند، اتفاق افتاده است. نمی‌خواهم بگویم جوامع اسلامی دقیقاً با جوامع غربی یکی هستند، اما به یک معنا فاصله تاریخی میان آنها کاهش یافته و یا به طور ساده‌تر، فهم مسائل بومی و خاص تاریخ و موقعیت فرهنگی اجتماعی جوامع اسلامی به طور کلی و جامعه ایران به طور خاص، از فهم روند تاریخ جهانی مستقل نیست.

اگر این مقدمه را بپذیریم، می‌خواهم بگویم این‌طور نیست که کرونا سبب تقدس‌زدایی از مناسک دینی و سرعت گرفتن روند سکولاریسم به طور کلی و از جمله سکولاریسم شیعی شده باشد، بلکه پیش از این در جهان مدرن و پسامدرن، شاهد بسط روزافزون سوبژکتیویسم متافیزیکی، سوبژکتیویسم جدید، عقلانیت جدید و سکولاریسم عقلانیت جدید و عقل مدرن بوده‌ایم؛ یعنی پیشاپیش در روند سکولاریسم قرار گرفته بودیم و ظهور ویروس کرونا شاید به دلیل آن پیش‌زمینه است که دوباره تفسیری سکولاریستی پیدا کرده، یعنی چون سکولاریسم قبلاً در جان‌های همه جهانیان و جان مسلمانان خانه کرده بود، شیوع بیماری کرونا و حوادث پیرامون آن مؤید و مصداقی برای تأیید همان سکولاریسمی شد که پیشاپیش در جان‌های ما حضور داشت.

معتقد نیستم که این حادثه تأثیر بسیار ژرفی را در این روند گذاشته باشد. این روند از مدت‌ها پیش آغاز شده بود و قبل از ظهور کرونا با پایان حیات معنوی و مرگ امر دینی مواجه بودیم. فکر می‌کنم اگر به کتاب «پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر» به خصوص مقاله آخر آن با عنوان «مرگ امر دینی، پایان حیات معنوی» مراجعه شود، در آنجا دیدگاه‌هایم را به طور مفصل بسط داده‌ام. ظهور کرونا خیلی این روند را تغییر نداده و فقط مصداقی بر همان روند بوده است.

ایکنا ـ در واقع با اینکه از مدت‌ها قبل در روند سکولاریزه شدن قرار گرفته‌ایم، آیا تداوم ویروس کرونا به نوعی روند سکولاریسم و پایان حیات معنوی را که معتقدید به آن نزدیک هستیم، تقویت خواهد کرد؟ 

مسائل فرهنگی به این سرعت نیست. نمی‌شود گفت مسئله کرونا این روند را شدت می‌بخشد. فکر می‌کنم در این زمینه تأثیر زیادی نخواهد گذاشت.  

ایکنا ـ تداوم شیوع کرونا چه تأثیری بر نظم نوین جهانی و مناسبات نظام‌های ایدئولوژیک در عصر جهانی‌شدن خواهد داشت؟

درباره نظم نوین جهانی، یعنی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ظهور جهان تک قطبی به هژمونی جهان سرمایه‌داری و آمریکا، به نظر می‌آید نوعی جابجایی قدرت در حال رخ دادن است، به این صورت که چین نقش گسترده‌تری پیدا می‌کند و قاعدتاً آمریکا و متحدانش برابر این روند مقاومت خواهند کرد. به همین اعتبار، فکر می‌کنم در سال‌های آینده با خشونت بیشتری در سطح جهان مواجه خواهیم شد.

نگرانی دیگر من این است که چون قدرت‌های مسلط جهانی به دلیل ظهور ویروس کرونا آسیب‌های جدی دیده‌اند و به دلیل اینکه انباشت سرمایه، کالا و قدرت رسانه‌ای و نظامی در اختیار نظام سلطه جهانی است، فکر می‌کنم آنها برای جبران هزینه‌هایشان بکوشند تا این زیان‌های اقتصادی را جبران نمایند، و قاعدتاً توده وسیع جوامع توسعه‌نایافته مثل کشور ما و بخش وسیعی از جهان باید این خسارت‌ها را جبران کنند و آنها با قدرت‌ اقتصادی‌، منابع و ثمره کار و تلاش ما را که به هیچ‌وجه سازمان‌یافته نیست، خواهند بلعید و در سال‌های آینده شاهد شکاف بیشتر میان کشورهای شمال و جنوب خواهیم بود و اوضاع اقتصادی برای جوامعی مثل ما دشوارتر و شاهد ظهور فقر بیشتر در کشورهایی مثل ایران، عراق، افغانستان، کشورهای خاورمیانه، آفریقا و دیگر کشورها خواهیم بود. در واقع، این خردمندی و عقلانیت در نظام سلطه جهانی ظهور نخواهد کرد که دستاوردهای اقتصادی و تکنولوژیک خود را در اختیار کشورهای توسعه‌نایافته قرار دهد.

از طرف دیگر، در غرب جریان‌ها و گرایش‌های سوسیالیستی تقویت می‌شوند، البته نه در معنای مارکسیستی و رادیکال آن، بلکه نوعی از سوسیالیسم که زیاد با نظام سرمایه‌داری چالش نداشته باشد، ولی می‌کوشد مقداری از ثروت جوامع سرمایه‌داری را برای طبقات و دهک‌های پایین‌تر در حوزه‌هایی مثل بیمه و بهداشت صرف کند، ولی این به معنای تغییر نظام سرمایه‌داری در آینده نزدیک نخواهد بود.

کرونا تأثیری بر روند سکولاریسم ندارد / نیازمند وفاق ملی در جامعه‌ هستیم 

ایکنا ـ در چنین شرایطی کشورهای جهان سوم و یا کمتر توسعه‌یافته و توسعه نایافته، در قبال هجمه‌ کشورهای توسعه‌یافته جهان غرب، چه واکنش‌ها و اقدامات بازدارنده‌ای می‌توانند انجام دهند؟

به نظر من باید کاری کرد که شکاف دولت ـ ملت‌ها کم شود و یک نوع وحدت و وفاق ملی برای مواجهه با بحران‌هایی که در آینده با آن مواجه خواهیم شد، ایجاد کرد. 

ایکنا ـ به نظر شما انسان مدرن در چنین شرایطی، چه وظایف و مسئولیت‌هایی دارد؟

برای اینکه انسان احساس وظیفه و مسئولیت کند، باید به این پرسش جواب دهد که چه باید کرد. برای اینکه به این پرسش جواب بدهد، باید نوعی الزام اخلاقی و ایدئولوژیک داشته باشد. انسان مدرن در آغاز ظهور خود مثلاً در قرن ۱۸ و ۱۹، نوعی آرمان، اتوپیا و احساس وظیفه در قبال آرمان خود داشت، به همین دلیل نیروهای انقلابی و نیروی نفی ظهور کرد، مثل انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه انسان مدرن کوشید تا سوبژگی و فاعلیت خودش را در جهان مدرن اعمال کند، اما در دوران مدرنیته متأخر یا شرایط پسامدرن، به قول بودریار، نوعی سستی و رخوت جهان را فرا گرفته است و ما شاهد موج سوم نیهیلیسم هستیم. در چنین شرایطی، مسئله افراد اصلاً این نیست که چه باید کرد، بلکه مسئله آنها این است که چگونه باید بیشتر مصرف کرد و سراسر بشریت به دهانی گشاده برای مصرف تبدیل شده است.

در روزگاری که با فروپاشی نظام‌های اخلاقی و ارزشی و به تبع آن نظام‌های ایدئولوژیک مواجهیم، بشر روزگار کنونی آرمان و اتوپیایی ندارد، جز مصرف بیشتر از محصولات نوین تکنولوژیک و بهره‌برداری بیشتر از طبیعت و جهان؛ بنابراین نوعی از خود بیگانگی‌‌ای در میان توده‌های وسیع و دولت‌ها در سراسر جهان وجود دارد، حتی در پدیدار دولت ملت مدرن که در جوامع غربی شکل گرفته، در آنجا نیز نوعی نارضایتی عمومی وجود دارد و دولت‌ها هر کاری انجام دهند، توده‌ها همواره ناخرسند هستند، به دلیل اینکه معنا و فلسفه زندگی دگرگون شده است. فکر نمی‌کنم در آینده نزدیک انسان امروز احساس وظیفه‌ای بکند که در قبال جهان کاری انجام دهد، مگر اینکه فقط انتظاراتش را از دولت‌ها افزایش دهد.

نکته دوم اینکه جهان مدرن، جهان نهادمند است و در دوران مدرن و در جهان پسامدرن، نهادها و سیستم‌ها بسیار قدرتمند شده‌اند. به همان اندازه که سیستم‌ها قدرتمند می‌شوند، فرد ضعیف‌تر می‌شود. انسان امروز در سراسر جهان اسیر اسطوره‌ای به نام اسطوره دولت و حکومت است. افراد همه چیز را از حکومت‌ها انتظار دارند و به همین دلیل است که حکومت‌ها بسیار توتالیتر شده‌اند، چون هیچ حوزه‌ای برای فرد باقی نمانده و نوعی عزمیت و نیروی درونی و باطنی انسانی که بکوشد با شرایط کنونی مواجهه داشته باشد، جز در حد پاره‌ای از جنبش‌های سطحی نمی‌بینیم و دیگر شاهد نیروهای انقلابی و نیروی نفی نیستیم که افرادی بکوشند نظم جهانی را به هم بزنند. در چنین شرایطی، اینکه انسان مدرن بخواهد غیر از رعایت نکات بهداشتی کاری انجام دهد، انتظار زیادی است. نهایتاً شاهد ظهور پاره‌ای از انتظارات در جوامع غربی و جوامعی مثل ما خواهیم بود که انتظارشان از حاکمیت‌ها را بیشتر خواهند کرد و این انتظارات را به صورت اعتراضاتی بروز خواهند داد، اعتراضاتی که فکر نمی‌کنم در شرایط کنونی، به تحول بنیادینی منتهی شود.

انتهای پیام
captcha